سفارش تبلیغ
صبا ویژن
" شیزوفرنی "

 

چرا می دانم و نمی توانم ؟! چرا فکر میکنم نمی دانم ،‏ ولی می توانم ؟ با اینکه هم می دانم ، هم می توانم ! چرا دوست دارم جلوی آینه کلاه گشادی روی سرم ببینم ؟! چرا دیگر نمی توانم فعل هایی که قبلا دوست داشتم را صرف کنم ؟!

کسی که می تواند ؛ به مرور زمان می فهمد ...
و بر عکس ؛
ولی نمی دانم چرا هر چه می گذرد هم چنان فکر می کنم نمی توانم ؟!

گیجم ؛‏ و خسته ... !
دل گرمی و دل خوشی ام یک چیز است ،‏ولی هر وقت می خواهی اش نیست ! هر وقت خودش می خواهد هست ! نمی خواهم فقط مثل یک حیوان باشم ؛ مثل حیوان نگاه کنم و رفتار !
طعم روغن حیوانی را هیچ وقت دوست نداشته ام ...!

اما انگار اینجا همه چیز زوری است ! انگار حالم خوب نیست ؛ شاید فکرم رودل کرده ! خدا کند با یک انگشت همه چیز مثل روز اول شود !!

دارم نا امید می شوم ، از خودم ، از او ؛
حتی از آن یکی او ...



نویسنده: یکی از چند شخصیتم ! | حرف های دیگران غیر از خودم ( )


  •    RSS 
  •    Atom 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 23704
    بازدید امروز : 1
    بازدید دیروز : 2
  •   مطالب بایگانی شده


  •   درباره من

  • یکی از چند شخصیتم !
    خوشگل‏ ، زشت ، بد اخلاق ، خوش اخلاق ، عصبانی ،‏خونسرد ، باحال ، اعصاب خورد کن ، مایه دار ، گدا گشنه ، شجاع ،‏ بی وجود ، مسلمون ،‏ یکتا پرست ...

  •   لوگوی وبلاگ من


  •  لینک دوستان من